تهران از فردا (۱۵ خرداد) بارانی می‌شود اعضای باند حرفه‌ای که کارشان «مختومه کردن پرونده‌ها» بود راهی زندان شدند| همدستی سه کارمند دادگستری با تبهکاران! غم‌های بزرگ چه بلایی بر سر تیروئید ما می‌آورند؟ جاده چالوس به کرج مسدود شد (۱۴ خرداد ۱۴۰۳) پیش بینی وزش باد به عنوان پدیده غالب در خراسان رضوی (۱۴ خرداد ۱۴۰۳) بایدها و نبایدهای طب سنتی درباره نوشیدن آب در روزهای گرم سال+ اینفوگرافی نکات مهمی که باید درباره واکسن «پنوموکوک» بدانید کشف بیش از ١۴ هزار لیتر سوخت قاچاق در مرزهای خراسان رضوی افزایش ۹۰ درصدی حقوق بازنشستگان از چه زمانی اعمال می‌شود؟ آب پاکی روی دست بازنشستگان تامین اجتماعی | چرا همسان سازی حقوق برای تمام بازنشستگان اجرا نمی‌شود؟ «وام ازدواج» فرزندان بازنشستگان کشوری واریز شد (۱۴ خرداد ۱۴۰۳) خاطرات شنیدنی پزشک امام(ره) از توجه ایشان به توصیه پزشکان بازداشت دو سارق موتورسیکلت در تهران| آنها پدر و پسر بودند دستگیری سارق سابقه‌دار حین سرقت از اداره ثبت‌احوال پنج راه حل برای تشخیص ایمیل‌های جعلی آیا می‌دانید تفاوت حکم تخلیه و دستور تخلیه فوری چیست؟ اظهار نظر یک پزشک درباره واکسن HPV کار را به دفتر رهبری کشاند پلیس جوان به علت تیراندازی به شرور مست محاکمه شد| بیکاری، حکم زندان و پرداخت دیه تاوان انجام وظیفه! اعضای بدن جوان بیست‌‌ودوساله نیشابوری اهدا شد
سرخط خبرها

آزار و اذیت کودک ۹ ساله مشهدی در باغ انگور

  • کد خبر: ۷۱۳۵۸
  • ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۹
آزار و اذیت کودک ۹ ساله مشهدی در باغ انگور
در تاریکی شب دو سیاهی را دیدم که به طرف من می آمدند، لحظاتی بعد فهمیدم که آن دو سیاهی «م» و پسرم هستند که به من نزدیک می شوند. پسرم به شدت اشک می ریخت و گریه می کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، مرد جوان که برای شکایت از نوجوانی ۱۷ ساله وارد کلانتری شده بود، در حالی که دستان کودک ۹ ساله اش را در دست می‌فشرد، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری مهرگان مشهد گفت: همیشه در رسانه‌ها حوادث عبرت آموز را مطالعه می‌کنم و از سرگذشت دیگران عبرت می‌گیرم. به همین دلیل توجه زیادی به پسر ۹ ساله ام داشتم تا حادثه خطرناکی برای او رخ ندهد.

خیلی به او توجه می‌کردم و نمی‌گذاشتم از مقابل چشمانم دور شود، اما متاسفانه هنگام پخش بازی فوتبال ایران و عراق حادثه وحشتناکی رخ داد که افکارم را به هم ریخت. آن شب پسرم درکوچه محل زندگی مان مشغول بازی کودکانه بود و من هم که نمی‌خواستم او را از بازی کردن باز دارم در حیاط منزلم را باز گذاشتم تا از داخل اتاق نظاره گر فرزندم باشم چرا که به بازی فوتبال خیلی علاقه مندم و نمی‌توانستم از این بازی حساس چشم پوشی کنم.

خلاصه بازی شروع شد و من در حالی که از هیجانات بازی لذت می‌بردم نیم نگاهی هم به سوی فرزندم داشتم تا خدای ناکرده حادثه‌ای برایش رخ ندهد، اما بعد از آن که تیم ایران گلی را وارد دروازه عراق کرد، من هم از خوشحالی همه چیز را فراموش کردم و همه افکارم درگیر بازی شد. وقتی داور سوت پایان نیمه اول را به صدا درآورد تازه به یاد پسرم افتادم، اما او را مقابل در حیاط ندیدم. با اضطراب و نگرانی کفش هایم را پوشیدم و داخل کوچه آمدم، اما پسرم آن جا نبود. از کودکی که به تنهایی در کوچه بازی می‌کرد درباره پسرم سوال کردم و او گفت پسری به نام «م» دست او را گرفت و در حالی که رفتار طبیعی هم نداشت به طرف زمین‌های کشاورزی انتهای کوچه رفت.

با شنیدن این حرف‌ها هراسان به طرف باغ انگور دویدم که در زمین‌های کشاورزی انتهای کوچه قرار داشت. در همان تاریکی شب دو سیاهی را دیدم که به طرف من می‌آمدند. جست و جوهایم را متوقف کردم و به آن دو سیاهی خیره شدم. لحظاتی بعد فهمیدم که آن دو سیاهی «م» و پسرم هستند که به من نزدیک می‌شوند. پسرم به شدت اشک می‌ریخت و گریه می‌کرد. وقتی درباره گریه اش از او سوال کردم از ترس سکوت کرد و چیزی نگفت.

اما بعد متوجه شدم «م» پسرم را به زمین‌های کشاورزی کشانده و او را آزار داده است. این بود که به کلانتری آمده ام تا از او شکایت کنم. شایان ذکر است، با صدور دستورات ویژه‌ای از سوی سرهنگ احمد دهقان (رئیس کلانتری مهرگان مشهد) گروه زبده‌ای از نیرو‌های انتظامی دایره اطلاعات کلانتری وارد عمل شدند و این نوجوان ۱۷ ساله را دستگیر کردند. این متهم برای انجام آزمایش مصرف مشروبات الکلی به پزشکی قانونی معرفی و سپس با دستور مقام قضایی روانه کانون اصلاح و تربیت شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->